همه ی دل خوشی ام زنده بمانم تا تو...

اقای من!اینجانب...

بی خوابی و بی تابی، حتی شب مهتابی
تا در نظرم باشی این ها همه آسان است

من همقدمت هستم، آنقدر به تو نزدیک
انگار که چشمانت آن سوی خیابان است

چشمم که دگر آنقدر باریده و باریده
خشکیده و خشکیده انگار بیابان است

ما منتظر یک جُو از رحمت او هستیم
فرش قدمت ای یار، سجاده ی باران است

از رحمت او گفتم، یک رحمت او باران
باران و تو همراهید،آنقدر که رحمان است

درد دل من این است یک یوسف گمگشته
در قعر بیابان ها، در حسرت کنعان است

غمناک ترین نوحه، مظلوم ترین آوا
بین همه ی عالم، یک ناله ی پنهان است

امضا بکنم زیرش ، اقای من اینجانب
یک شاعره ی بی تاب، بانوی پشیمان است
همیشه لذت می برم از خوندن اشعارتون. موفق باشید و روزی دیوانتون رو بخونم. البته اگه همینجور پیش برید این روز می رسه.
همیشه لذت میبرم از تشویقتون:)
با دعاهای شما این اتفاق میوفته انشالله:))))
ممنون که سر زدین:)
شنبه ۱۲ تیر ۹۵ , ۱۸:۰۲ علی رحمانی پور
خیلی زیبا بود شعرتون
موفق باشید
ممنون از شما :) لطف دارید:)
رنگ!
رنگ!
رنگ متن رو مشکی کنید خواهشا.
شاید یکی مثل ما چشماش داغون بود!
چشم ! ببخشید من پیش نمایش هم زدم خوب بود که:دی
درستش میکنم الان:)
زیبا بود 
تشکر:)))
عااااااااالی مثل همیشه :)
چه خوشحال شدم دیدمت اینجا :) خیلی وقته نیومدی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
حمله ی تند سپاه کلمات و من تنها و غریب.
این چه ظلمی است در این فاجعه من یک تنه شاعر شده ام
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث تر
آرشیو مطالب
موضوعات
پیوندها
طراح قالب آقای آستانه