همه ی دل خوشی ام زنده بمانم تا تو...

یهویی

تا خوابم و ارامشم نا گاه می ریزد به هم ...

میفهمم از ان دور ها یاد مرا گم کرده ای!

بی من تو در کجای جهانی که نیستی ؟؟
قشنگ بود غزاله جانم :)
مرسی عزیزم^_^
در میزنی این وقت شب، آزار میبینم ز تو
حتما کلید خانه را ای ناقلا گم کرده ای!
لا اله الا الله خب مردم فکر بد میکنن که:|
ادامه ی شعر رو گفتم!
خخخخ .. این تک بیت بود مثلا ..
خب میشه ادامه دادش!
ادامه بدم؟ چشم:)
پنجشنبه ۲۷ خرداد ۹۵ , ۰۵:۱۱ مرتضی تقی زاده خسرویّه
فکر کنم دو کلمه « گاه» و « دور » رو باید کشیده تلفظ کرد تا ریتم شعر درست در بیاد :-) 
بله:)) مرسی که سر میزنید^_^
پنجشنبه ۲۷ خرداد ۹۵ , ۰۵:۱۵ مرتضی تقی زاده خسرویّه
و یه چیز دیگه، شما کلا اعتقادی به ویرگول ندارین نه؟ خخخ
خخخخخ کلا اعتقادی به علائم نگارشی ندارم:دی
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خو به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود...

نمی دونم چرا یاد این بیت افتادم...شاید صرفا تشابه وزن...شاید هم نه...

ممنون
ممنون از شما:)
جان میرود جان میرود روح و روانم میرود
من تازه از راه امدم ایل و تبارم میرود:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
حمله ی تند سپاه کلمات و من تنها و غریب.
این چه ظلمی است در این فاجعه من یک تنه شاعر شده ام
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث تر
آرشیو مطالب
موضوعات
پیوندها
طراح قالب آقای آستانه