خورشید هم شاکی از این رنگ شرابی
دریا ز امواج نگاهت می هراسد
کل طبیعت گشته مغلوب لب تو
وقتی زبانت مدح اورا می نوازد
مردم حسودی می کنند از زیر پلکت
تا مردم چشمت به بیرون می خرامد
انگار رقصت با زمین هم سازگار است
چون تا تو هستی او ز حرکت باز ماند
گرمای دستان تو اتش را فرو ریخت
اتش که نه اتشفشان را می نشاند
پیچک گمانم نقش مویت را گرفته
چون تا تواند فر به اندامش کشاند
بین همه اعداد عالم پنج خوب است
- دوشنبه ۱۷ خرداد ۹۵